Голубой 一见钟情 fllowo me
Utopia
Utopia
امید رویایی بیدارکننده است.
君 の 風
君 の 風
君 の 風

君の髪をなびかせる風になって

君を無邪気に色付けてみたい

君の涙を乾かせる風になって

君を綺麗に輝かせたい

今すぐにでもギュッと

近すぎても もっと

真っすぐにだけずっと

いつも君の側で

痛みとよく似た胸の鼓動

多分これは

ともう気付かされている

💙

اتاق کلمات
اتاق کلمات
اتاق کلمات

دنیای من شبکهٔ درهم‌تنیده‌ای از کلمات است، عضو را به عضو، استخوان را به زردپی، و افکار و تصاویر را به هم متصل کرده است. وجود من متشکل از حروف است، شخصیتی که با جملات خلق شده، ساخته و پرداختهٔ تخیلات داستانی است.

قدرت کلمات در استفاده خردمندانه از آنهاست .

درست انتخاب کن من عزیز .

 

نقل قول
نقل قول
نقل قول

قرار نیست چیز زیادی بگم تا خسته بشی .

فقط.....اینکه از راکد بودن خسته شدم ‌مهم نیست چقدر تلاش کردم ،نتونستم حتی ذره ای موج بردارم.مشکل نه از نیزار اطرافم بلکه از لجنزار درونم بود . خودم با خودم صادق نبودم . درونم گلی و آلوده بود . نتونستم خودم رو باور کنم ولی حالا..... طوفان نزدیک شده و من ....من باید از طوفان بگذرم . 

چاره ای جز این نیست .درسته....اما این بار من ...خودم رو میپذیرم .دیگه نمیخوام به اینکه درسته یا نه میشه یا نه میرسم یا نه فکر کنم .می‌خوام به این فکر کنم که من همه توانم رو دارم میذارم‌.

به قول کافکا من بعد از طوفان شبیه من قبل از طوفان نخواهد بود .

پس ترسی نخواهم داشت . من از همه توانم میذارم تا زنده بمونم و روزهای بهتر و آفتابی بعد از طوفان رو ببینم.

این یک قول برای خودمِ.

برای چشایر .

برای آینده.

پ.ن:کی می‌دونه شاید بعد از طوفان به سرزمین اوز رسیدم؟ 

پس نباید بزارم جادوگر خبیث سنگم کنه تا از درون طوفان به بیرون سقوط کنم.

من بهت ایمان دارم چشایر . بیا درست انجامش بدیم باهمه توانمون.

تا زنده بمونی و زندگی کنی.❤️

می‌دونی ؟من باور دارم تو میتونی...آخه چرا تو نه؟ تو میتونی!

پیوست
پیوست
پیوست

پروانه ها ... گل ها ... پریان...جادوگران .....گربه های سخنگو ...جغد های نامه رسان ...خانه های شکلاتی ...اسب های پرنده ..افسانه ها ...... هیچکدام در دنیای بیرون ، جایی ندارند . دلهای سنگی و اندیشه های یکنواخت مردمی که خود را پر مشغله و پر دغدغه میخوانند هیچ جایگاهی برای خیال و رویا قائل نیستند .

 

حالا در اینجا ایستگاه فانتزی من مستقر خواهد بود . مکانی برای نوشتن تخیلات ،افسانه ها، ماجراجویی ها و نتیجه گیری هایم. در این مکان رویاهایم را ثبت میکنم تا شاید روزی وقتی زمان همه چیز را در خودش بلعید مسکنی شود برای افکار رنگی ام.

cheshiere Mss
cheshiere Mss
  • پست شده در - پنجشنبه, ۱۷ مرداد ۱۴۰۴، ۱۲:۳۳ ق.ظ
  • ۱۲ : views
  • ۰ : Comments
  • : Categories

یک گربه بزرگ

آسیل گاهی تمام آنچه من می شود تمام می شود تا پیدا کردن چیزهای بیشتری برای من ساختن دلم یک جای نرم و کمی شیرینی و احتمالا یک پس زمینه برفی می خواهد ولی الان تابستان است و تابستان عطشی وصف ناپذیر برای ماجراجویی و در هنر غرق شدن بر می انگیزد که اکنون من نه توان کیفی اش را دارم و نه کمی .

زیبایی ماجرا همین است .....

آرزوهای بزرگ کردن.

گریه های بزرگ را به همین دلیل دوست دارم.

انگار یک دریا رویا بلعیده اند . در آغوشت که آرام بگیرند تو راهم با خود می برند...

تا دیروز تصور میکردم یک قاصدکم اما مهم نیست تصور من چیست شاید جهان مرا یک ماهی قرمز می بیند و در آخر کار مشخص می شود اوه من یک پتونیای سفید بودم.....

یا یک فلامینگو آبی....

باز هم مهم نیست .

در جهانی که می شود بی پر پرید ....

در جهانی که هنوز هستم ..

خیلی چیزها مانده تا ....

من که خوابم ببرد کلمات کجا می روند؟ خیلی چیزها مانده آمد تا من به همانجا همراهی شان کنم...و خدا را چه دیدی...شاید یک وقتی نخواستم برگردم

...شاید باغ مخفی من همانجا بود 

فعلا می خواهم تصور کنم لاکپشت سبزی ام که رکود تابستانی گرفته .

پ.ن:کمی امیدوارم رویای زیبا ببینی ، خوب بخوابی. ولی نه آنقدر که نخواهی بیدار شوی . باور کن این مشکل بزرگی است . یک جورهایی مثل اعتیاد است.نمی خواهم توهم گرفتارش شوی .

بیشتر امیدوارم واقیعت زیبایی را تجربه کنی.

و تماما برایت امیدوارم حقیقت زیبایی برای تو باشد تنها تو

.

با عشق ، رویا ، اکلیل و زرده تخم مرغ از طرف دوست تو چشا به تو سیل گرانبهای من 

(املت پختم حیف بود نفرستم پس به رسم قلب‌های نجوا گر بزن بر بدن :) )

۰ عدد کامنت برای این مطلب ثبت شده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی