- پست شده در - جمعه, ۱ شهریور ۱۴۰۴، ۰۸:۳۹ ب.ظ
- ۱۴ : views
- ۳ : Comments
- : Categories
پیشمانیه نارگیلی نارنجی
نوشته است خیلی ناگهانی از اینکه هنوز کار میکند خوشحالم.
می خواهم بنویسم خیلی اتفاقی از اینکه با تو صحبت کردم خوشحالم.
ولی خوشحالم به اندازه کافی نشان نمی دهد چقدر خوشحالم.....
پس بگذار کمی برایت تشریح اش کنم : همانقدر خوشحالم که با چای داغ و پیشمانیه وسط ظهر های خواب آلود تابستانی ام هستم ، همانقدر که طعم شیرینی شیرین در دهانم می ماند و دلم پروانه باران می شود از حس گرم چای تلخ .همانقدر که دلم می رود برای آن حلوای نخ نخ .
همانقدر.....
ولی نمی نویسم....بعدا شاید فکر کنی احمقی چیزی هستم.
پ.ن:اینکه فکر کنی احمقم مهم نیست ، اینکه به این بهانه فراموشش کنی نا امید کننده است.
پس.ن: دستهایم میلرزند چرا؟ از درون جیغ میکشم...زیادی خوشحالم کردی/ᐠ。ꞈ。ᐟ\
پ.پ.ن:همین الان دچار این حس شدم که من باید کلا تمام حسابهای کاربری ام را از همه جا پاک کنم، دارم نمی توانم.