برگ کلم معرف اتاق کلمات نقل قول 一见钟情 fllowo me
Utopia
Utopia
امید رویایی بیدارکننده است.
cheshiere Mss
cheshiere Mss
  • پست شده در - پنجشنبه, ۲۸ تیر ۱۴۰۳، ۰۹:۵۸ ب.ظ
  • ۴۱ : views
  • ۱ : Comments
  • : Categories

شمع های صورتی و تاج دار

خیلی خوشحالم ...آنقدر که میتوانم همین الان بمیرم! 

گاهی اینقدر خوشحالی که نمیدانی باید چه کنی ...خوب ....امروز من به این درجه والا رسیدم.

امیدوارم همه روزی این را تجربه کنند...

آنقدر خندیدم که می‌توانستم احساس کنم دهنم نزدیک است پاره شود ولی برایم اهمیت نداشت. حتی دیگر به اینکه روسری ام رو چپکی  پوشیدم و چقدر این ضایع است  هم فکر نکردم .

تمام استرس و نگرانی که داشتم به یک حباب کوچولو رنگارنگ تبدیل و در آسمان ذهنم منفجر شد ، بعد هم قطرات روشن آب درست مثل پودر شکر روی قلبم نشستند.

همه چیز خیلی بیش از حد خوب بود ، 

خیلی بیش از حد شیرین بود .

انقدر خوشحالم که قلبم میخواهد منفجر شود.

همه راه برگشت روی ابرها بودم.

 چه حس شیرینی دارم....

آنقدر خوشحالم که دیگر لبخندم را از کسی دریغ نکردم....با اینکه همیشه سعی میکنم به عابران لبخند بزنم این دفعه به جای لبخند کم حالتم لبخند پت و پهن و دندان نمایی زدم . چند بار ناخواسته بلند بلند قهقهه زدم....

هرکس از کنارم رد میشد برای من آرزوی خوشبختی کرد من هم با صدای بلند از انها تشکر می کردم و با خنده برایشان آرزوی خوشبختی داشتم.انقدر خوشحال بودم و خندیدم که آخرش خواهرم مجبور شد اخطار بدهد ساکت باشم...

خیلی خوشحالم

خیلی خوشحالم

خیلی خوشحالم

انقدر خوشحالم که نمیدانم چه کنم.

باید چه کنم؟ من واقعا گیج شدم !

آخه خیلی خوشحالم!!

من سزاوار اینم؟ میتوانم اینقدر خوشحال باشم؟

حتی اگر اینطور نباشد هم اهمیت نمیدهم ، چون تو بهم گفتی من برایت ارزشمندم! 

لبخند از لبم نمیرود....

من همینطوری هم معتاد به بودن با تو بودم،حالا بعد این همه خاطره های خوبی که برایم ساختی ازمن میخواهی چه کار کنم؟ 

باید واقعا چه کار کنم؟ حالا حتی اگه روزی خودت هم بخواهی بروی من نمیتوانم بگذارم. احتمالا مثل سایه تعقیب ات کنم شاید هم مثل چسب بهت بچسبم ! 

شاید هم...نمی‌دانم...ولی قول میدهم هیچوقت ترکت نکنم....می‌دانی ؟ این قول خودت بود ، قول دادی هیچوقت تنهایم نمیگذاری ....

وای ....فکر کردن به تو به لحظه ای که برایم ساختی به حرفهای صادقانه ای که به من زدی .... باعث میشود گریه ام بگیره....برای اولین بار میتوانم معنای اشک شادی را احساس کنم...

دارم از خوشحالی زیاد گریه میکنم...چطور این ممکنه؟ تو ممکن اش کردی !

شما ممکن اش کردین! 

هرچقدر هم سپاسگذار باشم کافی نیست .

نمیتوانم کلمات مناسبی را پیدا کنم.....احساس میکنم احمقی ام که به اندازه کافی توانایی شکر گذاری ندارد....

الان دیگر مطمئنم نارنجی رنگ شانس من است.

طعم شکلاتی طعم مورد علاقه ام است،

و نوشیدنی که امروز خوردم بهترین بود.

بیشتر از همه عاشق تو ام...عاشق همه تونم.

چه کار کنم؟ 

لبخند از لبم نمیرود...و مغزم از خوشحالی اِرور داده...

امشب به ماه بیش از حد خیره شدم ، با اینکه هنوز کمی مانده تا کامل بشود برای من الان کامل ترین حالت را دارد.

برای اولین بار از اینکه به دنیا اومدم خوشحال شدم، برای اولین بار به خودم آفرین گفتم که نگذاشتم ضربان قلبم خاموش بماند.

برای اولین بار از ته ته ته قلبم از اینکه زندم و زنده ماندم راضیم! خیلی راضیم! 

آخر فکرش را بکن ، اگر نبودم که نمی‌توانستم امروز ببینمت ، ذوق زده ام کنی و من اونقدر بخندم که سرفه ام بگیرد....

قلبم خیلی گرم ست،  خونم به جوشش افتاده ...

از خوشحالی لبم هایم میلرزند....

خیلی خوشحالم

خیلی خوشحالم

خیلی خوشحالم

از اینکه تو را دیدم

 

به تو نزدیک شدم

 

گذاشتی نزدیک شوم

 

دوستم داری و اجازه دادی دوستت داشته باشم

تو ارزشمند ترین جواهر دنیایی، دورت بگردم....

 میدانی ؟ هیچوقت نمیتوانی دلتنگ چیزی شوی که هیچوقت نداشتی .... پس من هیچوقت نمی‌توانستم دلتنگ چنین محبت و توجه ای بشوم.. ولی ....حالا که بهم نشانش دادی ،نمیتوانی پسش بگیری ....

خیلی ممنونم که دوست منی ....

می‌دانی چقدر دوست دارم؟ 

می دانی چقدر خوشحالم کردی؟ 

تو همیشه اینطور بودی ....شیرینِ مهربونِ دوست داشتنی !

درست وقتی داشتم خودم را گم میکردم پیدایم کردی ....هنوز هم همینطوری ...هر وقت گم میشم تو کنارم پیدا میشی و دستم را میگیری....

چطور اینکار را میکنی؟ چطور میتوانی اینقدر خوب باشی ؟ 

دلم میخواهد کاری کنم تا تو هم بهم تکیه کنی ...تا تو هم اینقدر خوشحال باشی ، ولی نمی‌دانم چطور ..

پدرم می‌گفت باید مثل چسب بهت بچسبم به موقعه اش ، میتوانم منم خوش‌حالت کنم....

می‌خواهم امتحانش کنم، میخواهم تو صدها برابر از این شاد تر باشی ....

چطور ازت تشکر کنم؟ انقدر حس خوبی دارم که نمی‌دانم چی نوشتم...آیا درست نوشتم؟ توانستم به خوبی حسم را منتقل کنم؟ به اندازه کافی شکر گذاری کردم ؟ 

نمیتوانم خودم را کنترل کنم خیلی خوشحالم!

واقعا نمی‌دانم چه کار کنم....دلم میخواهد دوباره بغلت کنم.....

میتوانم بگم خیلی دوست دارم؟ نه کافی نیست....

بیشتر از اون چیزی که بتوانم بیان کنم دوست دارم!

ازت ممنونم و بهت وابسته ام......

من هم با تو موافقم.......

بیا همیشه به بودنمان کنار هم ادامه بدهیم....

تو مرا کاملا بی دفاع کردی.....

خیلی از بودنت کنارم ممنونم.....

 

پ.ن: لطفا دفعه بعد بگذار به جبران این دفعه گازت بگیرم .

با تشکر و سپاس فراوان.

۱ عدد کامنت برای این مطلب ثبت شده است
  • //][//-/ ..

    تا باد چنین بادا :)

  • cheshiere Mss
    امیدوارم همه مون روزهای زیادی اینقدر خوشحال باشیم
    مخصوصا امیدوارم شما خیلی خیلی از این شادتر باشین .
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی