- پست شده در - شنبه, ۶ مرداد ۱۴۰۳، ۰۹:۴۷ ب.ظ
- ۲۰ : views
- ۰ : Comments
- : Categories
سوال احمقانه
داشتم گذشته رو زیر و رو میکردم رسیدم به حرفهاش.
ازش پرسیده بودم چرا نمیتونیم باهم باشیم؟
گفت صادقانه بگم چون خیلی زیادی احساسی هستی....
سوال احمقانه و بی جایی می پرسم
آیا من واقعا اینقدر احساسیم؟
آیا احساسی بودن جرمه؟
آیا میشه میزان احساسی بودن کسی رو اندازه گرفت ؟
آیا میشه جلوی احساسی بودن رو گرفت ؟
آیا واقعا این تنها دلیل ات بود؟
واقعا این همه دلیلی بود که میتونستی بهم بگی؟
خیلی پوچه....خیلی بیش از حد
خیلی خوشحال میشدم اگه بهم میگفتی به همون دلیلی که خودم میدونم ازم متنفری و یا ازم بی زاری تا اینکه اینقدر ساده و پوچ جلوه اش بدی .
احساس میکنم پوچ تر و احمقانه تر از این شکایت نامه ای که دارم مینویسم.
و از این احمقانه تر اینکه هنوز دوست دارم و هنوز به روزی امیدوارم.....
روزی که دوباره ببینمت و این دفعه همه چیز خوب پیش بره.
آیا من خیلی احمقم؟
نمیدونم.