- پست شده در - شنبه, ۳ شهریور ۱۴۰۳، ۰۲:۳۱ ب.ظ
- ۳۷ : views
- ۰ : Comments
دارچین
شاید از بهترین استعداد های من ایجاد سوءتفاهم باشد...
هرچقدر تلاش کردم منظور خودم را بیان کنم نتوانستم.....انکار کلمات تنها کافی نیستند.....
حالا با این همه سوءتفاهم چه باید می کردم؟
زمان گذشت .....ازهم دور شدند و شدیم ....من هم فراموش کردم؟
پس چرا حالا ....حالا که نباید بعد این همه سال تماس می گیرند تا احوال بپرسند؟
جواب بدهم؟
جواب ندهم؟
بگذرم؟
نگذرم؟
از خود گذشته ام متنفرم .......وای دختر ببین چه کردی آخر.
درک کردن احساستم سخت ترین کاری است که در مورد خودم دارم.
الان ذوق دارم که برم ببینمش یا حالم از یاد آوری خاطراتمان بهم می خورد؟
نه...من فقط کنجکاوم .
می خواهم بازم ببینمش.
فقط کنجکاو .
بعداً نوشت : تصحیح میکنم دیگه اصلا کنجکاو نیستم .....فکر کردن به اینکه در مقابل کدام جمله اش کدام جمله ام را بگویم خسته کننده است .
دلم میخواهد برم مستقیما بگم
عزیزی که درگذشته ام بودی ، هنوز هم نبخشیدمت حتی اگه تمام آن صحنات را فراموش کرده باشم.
ولی......
شاید اگر همچنان با تظاهر کردن ها خوشحال بمانیم بهتر باشد؟