Utopia
امید رویایی بیدارکننده است.نقل قول
- کامنت دهی قفل است : Comments
قرار نیست چیز زیادی بگم تا خسته بشی .
فقط.....اینکه از راکد بودن خسته شدم مهم نیست چقدر تلاش کردم ،نتونستم حتی ذره ای موج بردارم.مشکل نه از نیزار اطرافم بلکه از لجنزار درونم بود . خودم با خودم صادق نبودم . درونم گلی و آلوده بود . نتونستم خودم رو باور کنم ولی حالا..... طوفان نزدیک شده و من ....من باید از طوفان بگذرم .
چاره ای جز این نیست .درسته....اما این بار من ...خودم رو میپذیرم .دیگه نمیخوام به اینکه درسته یا نه میشه یا نه میرسم یا نه فکر کنم .میخوام به این فکر کنم که من همه توانم رو دارم میذارم.
به قول کافکا من بعد از طوفان شبیه من قبل از طوفان نخواهد بود .
پس ترسی نخواهم داشت . من از همه توانم میذارم تا زنده بمونم و روزهای بهتر و آفتابی بعد از طوفان رو ببینم.
این یک قول برای خودمِ.
برای چشایر .
برای آینده.
پ.ن:کی میدونه شاید بعد از طوفان به سرزمین اوز رسیدم؟
پس نباید بزارم جادوگر خبیث سنگم کنه تا از درون طوفان به بیرون سقوط کنم.
من بهت ایمان دارم چشایر . بیا درست انجامش بدیم باهمه توانمون.
تا زنده بمونی و زندگی کنی.
میدونی ؟من باور دارم تو میتونی...آخه چرا تو نه؟ تو میتونی!